مطالعۀ مفهوم عشق در مرصادالعباد با تکیه بر نظریّۀ استعارۀ مفهومی لیکاف و جانسون

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیارگروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران

2 استادیار گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران

3 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران

چکیده

در نگاه سنتی به ‌استعاره، واژگان بر اساس رابطۀ مشابهت و در ساحت زبان جایگزین می‌شوند. امّا در مطالعات زبان‌شناختی معاصر، استعاره تا سطح مفاهیم و نظام ادراکی انسان توسّع یافته‌ است. در نظریّۀ معاصر که به ‌استعارۀ مفهومی (شناختی) معروف است نه تنها زبان، بلکه اساس ادراک نیز استعاری است و استعارۀ زبانی، نمود اندیشۀ استعاری است. بدین‌صورت که فهم انسان از مفاهیم انتزاعی  براساس تجربه‌ای است که از مفاهیم عینی و ملموس دارد. در این پژوهش با تکیه بر نظریّۀ استعارۀ مفهومی لیکاف و جانسون، مفهوم عشق در کتاب مرصادالعباد نجم‌الدین‌رازی بررسی شده‌ است. یافته‌های پژوهش نشان ‌می‌دهند، در اثر یاد شده ‌استعاره‌های‌ هستی‌شناختی از بیشترین فراوانی برخوردارند. همچنین دو استعارۀ کانونی «عشق سلطان است» و «عشق راه است» در متن وجود دارد که تمام استعاره‌های دیگر با آنها در پیوند هستند. محور تشکیل استعاره‌ها اندیشه‌های عرفانی مؤلف است که ریشه در سنّت فکری صوفیه دارد. نگاشت‌های استعاری عموماً با تأکید بر جنبۀ اقتدار و استیلای عشق و در ارتباط با بحث فنای عاشق و وحدت وی با معشوق شکل ‌گرفته‌اند. نگاه پارادکیسکال به انسان و مفهوم عشق در استعاره‌‌های این اثر، مبیّن اندیشۀ غالب دربارۀ ولیّ است که هر دو بعد جمالی و جلالی را در کنار هم دارد و معنای هدایت‌گری عشق را در این نگاشت‌ها آشکار می‌سازد. به‌زبانِ دیگر در اندیشۀ نجم‌الدین‌رازی، عشق مفهومی ارزشمند و دارای ماهیّتی متناقض است که در عین ویرانگری، احیاگر و تعالی‌بخش نیز هست. از این حیث کارکردِ عشق در مرصادالعباد متناظر با مفهوم پیر (ولی) در آرای صوفیه ‌است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات